حکومت اشکانیان
آیوت ها ثروتمندترین خاندان بازرگان دودمان اشکانیان بودند….
آیوت ها ثروتمندترین خاندان بازرگان دودمان اشکانیان بودند آنها در مدت ۴۷۰سال کالاهای مورد نیاز مردم خاور و باختر جهان را فراهم و برایشان می فرستادند . آیوت یکم در جوانی پس از کمی تجارت برای بازرگانان خورده پا تصمیم گرفت خود این راه را ادامه دهد و تبدیل به بزرگترین بازرگان ایران گردد روزی که نخستین سفر بازرگانی خویش را در پیش داشت مردی میانسال پیش او آمد و گفت من بازرگانم همان جایی می روم که شما در پی آنید . آیا می خواهید همراه با هم این راه را برویم ؟
فت هدف شما از سفر چیست ؟
حکومت اشکانیان
آن مرد گفت : هم اکنون می خواهم بازرگانی کنم . شاید در بین راه و یا در آن شهر که می رویم کار پر درآمدتری یافتم . هدف من این است هر کاری که بهتر بود به آن بپردازیم .
آیوت جوان به او خندید و گفت من با آدمی که برنامه مشخصی برای زندگی خویش ندارد همراه نخواهم شد و از او جدا شد . اندیشمند ایرانی ارد بزرگ می گوید : برنامه داشتن ویژگی آدمهای کارآمد است .
اگر آیوت با آن مرد همراه می شد شاید هیچ وقت نمی توانست امپراطوری بازرگانی آیوت ها را ایجاد کند . چون برای آیوت تنها یک هدف مهم وجود داشت و آن تبدیل شدن به بزرگترین بازرگانی ایران بود .
میترادات دختر مهرداد پادشاه اشکانی خواب دید ماری سیاه به شهر حمله نموده سربازان مار را به بند کشیدند و چون پدرش آن مار زشت را بدید دست او را گرفته و به مار پیشکش کرد مار بدورش پیچید و او را با خود از شهر ببرد
میترادات دختر مهرداد پادشاه اشکانی خواب دید ماری سیاه به شهر حمله نموده سربازان مار را به بند کشیدند و چون پدرش آن مار زشت را بدید دست او را گرفته و به مار پیشکش کرد مار بدورش پیچید و او را با خود از شهر ببرد چون از شهر دور شدند ماری دیگر بر سر راه آنها سبز شد و بدین طریق میترادات از مهلکه گریخت به سوی شهر خویش باز گشت مردم شادی می کردند و نوازندگان می نواختند او هم شاد شد اما همه چیز برایش غریبه و نا آشنا بود چون بر لب جوی آبی نشست موهای خویش را خاکستری دید زنی کامل در آب دیده می شد از ترس از خواب پرید و ساعتها بر خود لرزید . میترادات در آن هنگام تنها ۱۴ سال داشت . چند سال گذشت در پایان جنگ ایران سلوکیان (جانشینان اسکندر) فرمانروای آنها اسیر شده و به ایران آوردنش .
حکومت اشکانیان
آن شب در زیر نور مهتاب مهرداد به دخترش میترادات گفت ای عزیزتر از جان می خواهم همسر دمتریوس فرمانروای اسیر شده سلوکیان شوی . رایزاننم می گویند اگر دمتریوس را عزیز داریم در آینده او دودمان سلوکیان را تضعیف خواهد کرد و در نهایت ما می توانیم برای همیشه آنها را نابود کنیم و تو می دانی آنها چقدر از ایرانیان را کشته اند آیا قبول می کنی همسر او شوی ؟ دختر به پدر نگاهی کرد و خوابش را بیاد آورد .
در دل گفت آه ای پدر ، آه ای پدر من این مار را قبلا در خواب دیده ام و می دانم کی باز خواهم گشت زمانی که دیگر نیمی از موهایم سفید شده اما بخاطر ایران و شادی مردمم خواهم رفت .
سرش را پایین انداخت و گفت پدر هر چه شما تصمیم بگیرید همان می کنم پادشاه ایران دخترش را در آغوش گرفته موی سر او را بوسید و گفت دخترم می دانی که چقدر دوستت دارم .
میترادات در دل می دانست آغوش مار در انتظار اوست اما صدای شادی ایرانیان آرام ش می کرد همچون آرامش آغوش پدر ، و آرام گریست .
اندیشمند میهن دوست کشورمان ارد بزرگ می گوید : گل های زیبایی که در سرزمین ایران می بینید بوی خوش فرزندانی را می دهند که عاشقانه برای رهایی و سرفرازی نام ایران فدا شدند .
سالها گذشت میترادات که به ایران باز گشت همه چیز همانگونه بود که در خواب دیده بود بر لب همان جوی آب نشست خود را در آن دید اشکهایش با آب جوی در هم آمیخت و طعم میهن پرستی را برای روح و جان ایرانیان به یادگار گذاشت.
چند روز مانده به برگزاری مجلس تابستانه مهستان بود یکی از رایزنان اردوان یکم پادشاه ایران به او گفت آنگونه که پیداست اگر مجلس در زمان خود برگزار گردد این احتمال زیاد است…..
چند روز مانده به برگزاری مجلس تابستانه مهستان بود یکی از رایزنان اردوان یکم پادشاه ایران به او گفت آنگونه که پیداست اگر مجلس در زمان خود برگزار گردد این احتمال زیاد است که ریش سفیدان به خاطر کندی مبارزه در خاور ایران و اینکه شما نیز همانند فرهاد دوم نتوانستید نگرانی را دور نماید و سکاییان توانستند در درنگیانه ( نام پیشین سیستان ) استقرار یابند ، پادشاه ایران را برکنار نموده و **** دیگری را جای گزین شما کنند .
پادشاه به کوهستان دور می نگریست . رایزن ادامه داد در صورت دستور فرمانروا ، تاریخ برگزاری مهستان زمانی دیگر باشد !
اردوان فرمانروای ایران گفت : نیرویی که در رای مهستان است در وجود من نیست ، و ادامه داد : نمایندگان مهستان ، مردم ایران هستند و آنها نیروی پادشاهی اند ، پس من چگونه و با کدام نیرو راه خودم را از آنها جدا کنم ؟!
باید برای آنها ریشه دردها را بشکافم و آنها را از دردسرهای کشور آگاه سازم .
منش اردوان پادشاه شجاع ایران مصداق بارز این سخن ارد بزرگ اندیشمند نامدار کشورمان است که : آزادگان میهن پرست در مرداب خودستایی فرو نمی روند .
مجلس مهستان برپا شد و نمایندگان پس از شنیدن سخنان فرمانروا رای به ادامه کار او دادند و همه دلگرمش نمودند اما بدبختانه دو ماه بعد از آن در شهریور سال ۱۲۴ پیش از میلاد پادشاه آزاده ایران زمین اردوان اشکانی در میدان نبرد با دشمنان میهن در حالی که در صف نخست سپاه ایران دلیرانه می جنگید کشته شد .
اردوان اداره کشور را در اوج درگیری ها بر دوش گرفت اما با این حال هیچ گاه به بهانه شرایط نامناسب کشور ، آزادی های مردم را کم نکرد و بدین خاطر در روز سوگ او از سراسر ایران آزادگان با چشمان پر اشک پیکرش را همراهی نمودند .
زمان شوم از تارک مرزهای میهن خیلی زود دور شد و جوانان ایرانی دوباره مجد و شکوه کشورمان را باز گردانیدند …
گرچه پیرامون ترکیب و سازمان ارتش اشکانی مانند ارتش هخامنشی مدرکهای درست و کاملی در دست نیست، اما شرحی که مورخان معتبر رومی از رشادت و چالاکی و مهارت سوارنظام پارت در تیراندازی ذکر کرده اند و بنا بر آنچه از شرح رویدادهای جنگهای بین ایران و و روم برمیآید، میتوان گفت که پادشاهان اشکانی پیروزیهای درخشان خود را در برابر رومیها مدیون مانورهای برق آسا و دلاوریهای این رسته هستند و شهرت و افتخار تاریخی سواران ایران در واقع از همین دوره آغاز می شود. پس در این که رستهی اصلی و عمدهی ارتش ایران در دوران اشکانی قسمت سواران بوده محل تردید نیست وبه علاوه رسته پیاده و اسوارانهای جماز هم به کار میرفته است. بنابر آنچه از گفتههای مورخین رومی مانند پلوتارک، ژوستین و غیره بر میآید، سوارنظام ایران در زمان اشکانیان به دو قسمت ممتاز تقسیم می شده است: سوار سبک اسلحه. ۲- سوار سنگین اسلحه
سوار سبک اسلحه
حکومت اشکانیان
این رسته عامل حرکت و مانور و بیشتر برای اجرای حرکتهای سریع، مانورهای پر وسعت، عملیات تأخیری، دستبرد، اکتشافات، پوشش و جنگ آنها در تیراندازی به حدی بوده که اغلب در موقع تاخت به چابکی روی زین برگشته و به طور قیقاج تیر میانداختند و با این وصف تیرشان کمتر به خطا می رفت.
در آغاز نبرد دستههای سوار سبک اسلحه از چند طرف دشمن را مورد حمله قرار می دادند و تیرهای خود را به شدت بر سر دشمن میباریدند حتی اگر دشمن مبادرت به حمله می کرد از در آویختن با وی و مبارزه تن به تن دوری میکردند و به جنگ و گریز می پرداختند و همین که دشمن را مدتی دنبال خود میکشانیدند و او را از هر حیث فرسوده و خسته میکردند، از جلوی او عقب نشینی کرده جای خود را به سوار نظام سنگین اسلحه واگذار مینمودند و آنها با وارد ساختن ضربتهای قطعی دشمن را کوبیده و متلاشی میساختند. بنابر روایات برخی از مورخان کار دیگر سوارهای سبک اسلحه بلندکردن گرد و غبار بود تا در پناه آن دشمن نتواند میزان استعداد یا سمت عقب نشینی آنها را تشخیص بدهد.
سوار سنگین اسلحه
این رسته عامل ضربت و رزم نزدیک و تن به تن بود و به همین جهت این سوارها سراپا غرق در آهن پولاد می شدند. اسلحه تدافعی آنها عبارت از جوشن چرمی بلندی بود که تا زانو میرسید و روی آن قطعههایی از آهن میدوختند، کلاه خود فلزی آنها طوری بود که پشت گردن و قسمتی از صورت را محفوظ می داشت؛ شلوارشان چرمی و تا روی پا میرسید و اسبهای خود را با برگستوانی از چرم شتر می پوشانیدند که روی آنرا با قطعههایی از آهن به شکل پر مرغ دوخته بودند و تمام این قطعهها صیقلی و براق بود و بعضی از این سوارها سپرهایی از چرم خام یا فلز داشتند. اسلحه تعرضی آنها عبارت از یک نیزه بلند خیلی محکم بود که طول آن از دو متر تجاوز می کرد و قدرت نیزهزنی این سوارها به اندازهایی بود که اغلب با یک ضربت دو سرباز رومی را به هم می دوختند. یک شمشیردو دمه کوتاه ویک کارد به کمر می بستند که آنها را در موقع گلاویز شدن با دشمن بهکار می بردند.
پیاده نظام
حکومت اشکانیان
در ارتش دوره اشکانی عدههای پیاده نسبت به سوار خیلی کم و فقط برای حراست اردوگاهها و حفظ دژها و دربندها و انجام خدمات اردویی بهکار می رفت.
اسوارانهای جماز (شتر سوار)
در بعضی موارد از جمله نبردهای اردوان پنجم با رومیان دیده شده است که در ارتش اشکانی اسوارانهای جماز هم بکار می رفته و در واقع قسمتی از سوارنظام سنگین اسلحه بوده، ولی در همین نبردها چون رومیها با ریختن گلوله های کوچک خاردار روی زمین به پای شترها صدمه می زدند و از سرعت حرکت آنها می کاستند. به این واسطه در دوره های بعد دیگر قسمت جماز به کار نمی رفت.
ارتشی از چریکها
حکومت اشکانیان
از روی نوشته های مورخین رومی این طور معلوم می شود که سوای پادگانهای پایتخت یا شهرهای مهم دیگری که در فصول مختلف اقامتگاه سلطنتی بوده، همچنین پاسداران دژها و دربندهای مهم نظامی لشکریان پارت به صورت ارتش دایمی در مراکز معینی مجتمع نبودند و فقط در موقع جنگ احضار و به صورت چریک اداره می شدند. بیشتر افراد ارتش از اتباع سرکردگان و بزرگان پارت بوده و خود ایشان هم در جنگ شرکت می کردند. چنانکه ژوستن می گوید در جنگ سورن سردار اشکانی با کراسوس رومی چهارصد نفر از بزرگان پارت شرکت داشتند و عده سوارهای آنها به پنجاه هزار تن می رسید. پلوتارک در موقع تعریف از سورن سردار شهیر آن دوره ایران می گوید: « سورن به تنهایی می توانست از اتباع خویش ده هزار مرد مسلح و مجهز در میدان جنگ حاضر نماید ».
زندگی سربازان
سربازان پارت از حیث زندگانی خیلی ساده و قانع و بنابر عادت طایفگی و ایلیاتی اغلب در پشت اسب به سر میبردند و در سواری و تحمل سختیهای جنگ و گرما و تشنگی بهحدی پرطاقت بودند که مایهی حیرت رومیها میشدند. پارتها از جنگهای شبانه احتراز میکردند و همین که هوا تاریک میشد دست از مبارزه میکشیدند و با دشمن قطع تماس میکردند و به مسافت خیلی دوراز او اردو می زدند، زیرا ازیک طرف عادت به خندق کنی و استحکام اردوگاه خود نداشتند و از طرف دیگر چون به اسبهای خود خیلی علاقهمند بودند لازم میدانستند شبها به آنها استراحت بدهند.
شیوهی رزم
پارتها چون از فن محاصره و قلعه گیری اطلاع زیادی نداشتند اگرهم در بعضی از جنگها اسباب و آلات محاصره رومیان را به غنیمت می بردند آنها را بیدرنگ خراب و منهدم میساختند. از ارابه های داسدار و گردونه های دوره هخامنشیان در ارتش اشکانی اثری دیده نمی شود زیرا شیوه های رزمی و عملیات سواره آنها اقتضای استعمال ارابه ها را نمیکرده است.
حکومت اشکانیان
پارتها در فصل زمستان زیاد مایل به جنگ نبودند وبعضی از مورخین رومی این طور تصور می کنند که چون مهارت آنها بیشتر در تیراندازی بود و در فصل زمستان به علت رطوبت هوا زه کمانها سست می شد، تیرهای آنها کاری نبود. ولی بیشتر آنها براین عقیده هستند که چون تأمین علوفه قسمتهای بزرگ سوار در فصل زمستان نامقدور بود و اسبها از کمی علوفه ناتوان و بی پا می شدند، از این رو حتی الامکان در این فصل از جنگ احتراز میورزیدند.
سوارهای پارت در موقع حمله به دشمن رجزخوانی و هیاهو می کردند و طبلهای کوچکی داشتند که با زدن بر آنها غلغله و صدای زیاد راه می انداختند.
در موقع مذاکره صلح رسم پارتها این بود که زه کمانها را می گشودند و با این حال به دشمن نزدیک میشدند. برای حمل آذوقه و علوفه و لوازم جنگی و بهخصوص مقدار زیادی تیر که با خود حمل می کردند پارتها دارای بنههای مرتب بودند و بیشتر از وجود شتر و ارابه استفاده میکردند.
دستاوردهای نظامی
حکومت اشکانیان
به همین سواره نظام رشید و پرطاقت بود که پارتها توانستند لژیونهای فاتح و شکست ناپذیر امپراطوری روم را در ساحل فرات و دجله متوقف سازند و سرداران معروف و مغرور رومی را مانند کراسوس در نبرد « حران » نابود ساخته و قوای آنتوان سردار دیگر رومی را در مادکوچک( آذربایجان) طوری شکست بدهند که سردار مزبور با تن دادن به عقب نشینی خفتآوری فقط جان خود را از چنگال سوارنظام رشید پارت نجات دهد. ژوستن مورخ رومی در توصیف سلحشوری سوارنظام پارث این طور می نویسد:
«باید با حیرت و تحسین به مردانگی و دلاوری پارتها نگریست. چه پارتها در اثر رشادت و جنگآوری نه تنها مردمانی را که برایشان سیادت داشتند تابع خویش ساختند بلکه دولت روم را در زمانی که به اوج قدرت خود رسیده و سه مرتبه با بهترین سردارانش به ایران حمله ور شد، شکست دادند و در نتیجه معلوم شد پارتها یگانه مردمی هستند که نه فقط با رومیها برابرند بلکه فاتح لشکر روم بشمار می آیند».
حکومت اشکانیان